نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





هدیه

 ღ.••.ღ هدیه نا قابلم تقدیم توღ.••.ღ   

 ღ.••.ღ پاره هایی از دلم تقدیم تو ღ.••.ღ

 ღ.••.ღاز تمام مزرعه دلتنگیمღ.••.ღ 

 ღ.••.ღشعرهایم ، حاصلم تقدیم تو ღ.••.ღ

ღ.••.ღ پیش پایت هستی ام را یافتمღ.••.ღ 

 ღ.••.ღهستی ام ، این قلب من ، تقدیم تو ღ.••.ღ 


[+] نوشته شده توسط احسان هوشنگی 3D در 22:3 | |







دلتنگی

normal_2726_2

 

حوصله ام برفی ست!

با یک عالمه قندیل دلتنگی...


[+] نوشته شده توسط احسان هوشنگی 3D در 22:1 | |







 

عجب صبری خدا دارد!

اگر من جای او بودم.

همان یک لحظه اول ،

که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وجدان ،

جهانرا با همه زیبایی و زشتی ،

بروی یکدیگر ،ویرانه میکردم.



عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

که در همسایه ی صدها گرسنه ، چند بزمی گرم عیش و نوش میدیدم ،

نخستین نعره مستانه را خاموش آندم ،

بر لب پیمانه میکردم .



 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

که میدیدم یکی عریان و لرزان ، دیگری پوشیده از صد جامۀ رنگین

زمین و آسمانرا

واژگون ، مستانه میکردم .



عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

نه طاعت می پذیرفتم ،

نه گوش از بهر استغفار این بیدادگرها تیز کرده ،

پاره پاره در کف زاهد نمایان ،

سبحۀ، صد دانه میکردم .



 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

برای خاطر تنها یکی مجنون صحرا گرد بی سامان ،

هزاران لیلی ناز آفرین را کو به کو ،

آواره و ، دیوانه میکردم .



 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

بگرد شمع سوزان دل عشاق سر گردان ،

سراپای وجود بی وفا معشوق را ،

پروانه میکردم .



 

 

 

عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم .

بعرش کبریایی ، با همه صبر خدایی ،

تا که میدیدم عزیز نابجایی ، ناز بر یک ناروا گردیده خواری میفروشد ،

گردش این چرخ را

وارونه ، بی صبرانه میکردم .



عجب صبری خدا دارد !

اگر من جای او بودم.

که میدیدم مشوش عارف و عامی ، ز برق فتنۀ این علم عالم سوز مردم کش ،

بجز اندیشه عشق و وفا ، معدوم هر فکری ،

در این دنیای پر افسانه میکردم .



 

عجب صبری خدا دارد !

چرا من جای او باشم؟

همین بهتر که او خود جای خود بنشسته و ،تاب تماشای تمام زشتکاریهای این مخلوق را دارد،!

و گر نه من بجای او چو بودم ،

یکنفس کی عادلانه سازشی ،

با جاهل و فرزانه میکردم .

عجب صبری خدا دارد ! عجب صبری خدا دارد !

 

 

 

 


شعر از : خودم

نه شاید ناراحت بشه

شاید با من شوخی نداشته باشه

شعر از استاد رحیم معینی کرمانشاهی

 


[+] نوشته شده توسط احسان هوشنگی 3D در 21:47 | |